عوامل رشد انسان
در قرآن کریم برای رشد وتعالی انسان عواملی چون : (1) علم و تفکر (2) ایمان (3) عمل صالح
مطرح شده است که فرد بوسیله این عوامل قادر می گردد که رشد پیدا کرده و به
قرب الهی سوق داده شود.
1. علم وتفکر . قرآ ن کریم برای علم وآگاهی ارزش فو العاده ای قایل می
باشد. اگر انسان فاقد علم آگاهی باشد قادر نخواهد بود که تکالیف الهی
خویش را شناخته و به اطاعت از آنها تن در دهد .بدین سبب قرآن علت
نابودی وسقوط بسیاری از تبهکاران را عدم وجود فهم و اندیشه ذکر می
کند .به علاوه چنانچه فرد بر دانش خود بیافزاید اما در جهت
اندیشه رهایی دیگران از جهل ونادانی نباشد رشد حقیقی پیدا نکرده است.
2.ایمان .منظوراز ایمان اعتقاد قلبی به آفریننده جهان و دستورات و فرامین او
توأم با تسلیم به آنها می باشد . هرچه ایمان قوی تر باشد ظهور و بروز آن در
ابعاد بیشتری در وجود انسان تجلی پیدا می کند
3.عمل .در قرآن اعمال مثبت موجب رشد وتکامل انسان شناخته شده و
موجب شکوفایی استعدادهای نهفته وی می شود واعمال منفی موجبات به
فعلیت رسیدن استعدادهای منفی انسان می گردد.. .
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
غمی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
سوز دل بین که زبس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من زسرمهرچو پروانه بسوخت
آشنایی نه غریبست که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد
خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت
چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله جگرم بی می دخمخانه بسوخت
ماجرا کم کن وباز اکه مرا مردم چشم
خرقه از سربدر آورد بشکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
بسم الله الرحمن الرحیم
سرآغاز دین. خدا شناسی است وکمال شناخت خدا .باور داشتن او. وکمال
باورداشتن خدا .شهادت به یگانگی اوست وکمال توحید اخلاص. وکمال اخلاص
خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است.زیرا هر صفتی نشان میدهد که غیر از
موصوف. و هر موصوفی گواهی می دهدکه غیر از صفت است. پس کسی که
خدا رابا صفت مخلوقات تعریف کند اورا به چیزی نزدیک کرده. وبا نزدیک کردن
خدابه چیزی . دوخدا مطرح شده . وبا طرح شدن دو خدا . اجزایی برای او
تصور نموده . وبا تصور اجزا برای خدا. او را نشناخته است
نهج البلاغه (خ1)